"سیزده ۵۹" حکایت جنگ نیست، داستان تنهایی است. مردی پس از ۲۰ سال کما چشم بازکرده و میبیند آدمهایی که میشناخته عوض شدهاند و او با کوله باری از درد در شهری بیدر و پیکر همرزمانش را جستجو میکند. تلخی در فیلم سامان سالور موج میزند. تلخی جنگ و تنهایی و غربت. موسیقی هم به کمک این فضا میآید و بغض تماشاگر می شکند، آن هم پس از سالها، چنان که در "آژانس شیشهای"برای حاج کاظم .این تلخی در خدمت است تا به مفهوم جنگ ـ که ذاتا تلخ است ـ در فیلم کمک کند.
"سیزده ۵۹" فیلم تاثیرگذاری است. با فصلی زیبا از نبرد رزمندگان در سالهای آخر جنگ آغاز میشود. کارگردان در همان ابتدا با تصاویری منحصر به فرد و بهرهگیری از عنصر صدا مخاطب را در صندلی میخکوب میکند تا بتواند در آرامش داستان اصلی را تعریف کند. فیلمنامه اثر لحظات و فضاهایی دارد که میتواند تنهایی سیدجلال را به خوبی نمایش دهد و بازی پرویز پرستویی هم به این ماجرا کمک میکند اما متن با ضعفهایی همراه است که از جمله آنها رویکرد احساسی و شعارزدگی به جای تامل در عناصر دراماتیک است. البته ممکن است بگویید این نگاه سازنده است و فیلم تو یک چیز دیگر میشود اما به زعم من نویسنده میتوانسته برخی از شخصیتها را (مثل دوست نامزد باران) حذف کرده یا روی عمران شهری کمتر تمرکز کند و به جایش روی جزئیاتی مثل فرار سید جلال از بیمارستان، تضادهای آن دوره و این دوره از نگاه قهرمان قصه، تلاش گروه فیلمساز برای بازسازی آن دوره (رجوع کنید به "خداحافظ لنین" و تلاش پسر برای عادی سازی فضا) و روابط عاشقانه او با همسرش (اشتباه نکنید! منظور حال و هوا بر اساس خطوط قرمز! است) و خارج شدن تدریجی حاجی از کما تمرکز کند. با این حال "سیزده ۵۹" فیلمی قابل بحث و دیدنی از آثار موسوم به ژانر دفاع مقدس است که میتواند نمونه خوبی از آثار کم هزینه و موفق به شمار بیاید هر چند که فیلم در مورد جنگ نیست و به دوران پس از جنگ میپردازد. بد نیست از تدوین و فیلمبرداری خوب همچنین بازی عالی پرویز پرستویی یاد کنیم که یقینا بدون پرستویی فیلم ناقص است به ویژه آنکه نگاه این بازیگر در فیلم جاری است.
منبع: دونده-تخصصی سینمای ایران
برای دانلود فیلم از سایت ایران پراد اینجا را کلیک کنید.