ایرانیان برزیل

◄◄ به تارنمای ایرانیان مقیم برزیل خوش آمدید

ایرانیان برزیل

◄◄ به تارنمای ایرانیان مقیم برزیل خوش آمدید

حکایت

گویند شخصی از یکی از متمولین شهر شکایت به امیر برده بود. ادعا می‌کرد که آن متمول مالی را از او دزدیده است. امیر بر مسند حکم نشست و سپس از مدعی پرسید که آیا شاهدی داری؟ مرد گفت آری خدا! امیر بر آشفت و گفت این که نمی شود! ظریفی از گوشه ی مجلس برخواست و گفت ای مرد شاهدی بیاور که امیر او را بشناسد!